• نامه ها
  • به اسود بن قطبه
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

به اسود بن قطبه

«1043»

(59) (و من كتاب له ( عليه  السلام  )) (إلى الأسود ابن قطبة صاحب جند حلوان) أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْوَالِيَ إِذَا اخْتَلَفَ هَوَاهُ مَنَعَهُ ذَلِكَ كَثِيراً مِنَ الْعَدْلِ فَلْيَكُنْ أَمْرُ النَّاسِ عِنْدَكَ فِي الْحَقِّ سَوَاءً فَإِنَّهُ لَيْسَ فِي الْجَوْرِ عِوَضٌ مِنَ الْعَدْلِ فَاجْتَنِبْ مَا تُنْكِرُ أَمْثَالَهُ وَ ابْتَذِلْ نَفْسَكَ فِيمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْكَ رَاجِياً ثَوَابَهُ وَ مُتَخَوِّفاً عِقَابَهُ وَ اعْلَمْ أَنَّ الدُّنْيَا دَارُ بَلِيَّةٍ لَمْ يَفْرُغْ صَاحِبُهَا فِيهَا قَطُّ سَاعَةً إِلَّا كَانَتْ فَرْغَتُهُ عَلَيْهِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ أَنَّهُ لَنْ يُغْنِيَكَ  

«1044»

عَنِ الْحَقِّ شَيْ ءٌ أَبَداً وَ مِنَ الْحَقِّ عَلَيْكَ حِفْظُ نَفْسِكَ وَ الِاحْتِسَابُ عَلَى الرَّعِيَّةِ بِجُهْدِكَ فَإِنَّ الَّذِي يَصِلُ إِلَيْكَ مِنْ ذَلِكَ أَفْضَلُ مِنَ الَّذِي يَصِلُ بِكَ وَ السَّلَامُ .


ص1044

از نامه هاى آن حضرت عليه السّلام است به اسود ابن قطبه سردار سپاه حلوان (شهرى است كه بين آن تا بغداد نزديك به پنج روز راه است. رجال نويسان در باره اسود ابن قطبه چيزى ننوشته اند، ولى دور نيست از نيكان بوده باشد، و امام عليه السّلام در اين نامه او را به دادگرى امر مى فرمايد): 1-  پس از ستايش خدا و درود بر رسول اكرم، هرگاه ميل و خواست حكمران (نسبت بهر كس و هر امر) يكسان نباشد اين روش او را از بسيارى از دادگرى باز مى دارد، پس بايد كار مردم (خويش و بيگانه و بزرگ و توانگر و زير دست و درويش) در حقّ نزد تو يكسان باشد، زيرا بجاى ستم نتيجه و سود عدل و داد بدست نمى آيد، 2-  و دورى كن از كارى كه نظائر آنرا نپسندى (كارى را كه شايسته نمى دانى ديگران بجا آورند بجا نياور) و نفس خود را وادار در آنچه خدا بتو واجب گردانيده به اميد پاداش و ترس از كيفرش. 3-  و بدان كه دنيا سراى گرفتارى است كه آدمى هرگز در آن ساعتى آسوده نبوده است مگر آنكه آسودگى آن ساعت در روز قيامت موجب اندوهش مى گردد (اندوه خورد كه چرا در آن ساعت توشه اى نياندوخته، و اگر آن ساعت به معصيت مشغول بوده اندوهش دو چندان گردد) 4-  و بدان هرگز ترا چيزى از حقّ بى نياز نمى گرداند (پس هيچ گرد باطل و نادرست مگرد) و از جمله حقّ بر تو نگاه دارى نفس خويش است (از هوا و هوس و نافرمانى) و كوشش در كار رعيّت و اصلاح در مفاسد آنها، زيرا سود و پاداشى كه از اين راه (از خدا) بتو مى رسد بيشتر است از سودى كه بوسيله تو (به رعيّت) مى رسد، و درود بر شايسته آن.